تاريخ : دوشنبه 17 مهر 1391 | نویسنده : فرشته
بازدید : مرتبه
ياسمين عزيزم
روز مادر بود كه فهميدم دارم مادر ميشم... وه!! كه چه حس قشنگيه حس مادر شدن و تو اين حس رو به من دادي دخترم
گل ياس من خيلي دوستت دارم
موضوع :
تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 | نویسنده : فرشته
بازدید : 3 مرتبه
دیشب موقع شام یهو خیلی بی مقدمه بهم گفتی: مامان من می خوام موهامو رنگ کنم برم پیش خاله صبا (آرایشگری که آخرین بار موهاتو کوتاه کرد)
گفتم: نه بچه ها که موهاشونو رنگ نمی کنن ضرر داره، هروقت بزرگ شدی رنگ کن گفتی: خب من بزرگ شدم
گفتم: نه هر وقت خانم شدی گفتی: خب من خانمم
گفتم : نه هروقت مثل من بزرگ شدی مامان شدی گفتی: خب من مامانم گفتم: عه پس بچه ات کو؟ گفتی: توئی دیگه...یاسمین شیطونی نکن
گفتم: پس تو مامان منی؟ گفتی: آره من مامان فرشته ام... خلاصه کلی تو شدی مامانم و من شدم یاسمین و باهم بازی کردیم و کلا قضیه رنگ کردن مو رو فراموش کردی
این روزا کلی حرفا و سوالای بامزه میپرسی که گاهی وقتا کلی خنده ام میگیره الهی مامان قربون اون شیرین زبونیهات عزیزکم
برچسب : نویسنده : 4yasaminenazaninc بازدید : 20